به گزارش وبلاگ اخبار بوندسلیگا آلمان در ایران،بوندسلیگا به اعتقاد بسیاری از کارشناسان فوتبال یکى از جذاب ترین لیگ هاى فوتبال در جهان است، البته این رقابت ها نیز بی تردید همانند اکثر لیگ هاى دیگر فوتبال در سراسر دنیا از کم و کاستی هایى برخوردار است، اما هرگز به چهره هایی نظیر خوزه مورینیوى منتقد نسبت به همه چیز، نیازی نخواهد .
ذهن انسان در زندگی روزمره همیشه به صورت ناخواسته درگیر مسائل ریز و شاید بی اهمیت می شود که این خود سبب به وجود آمدن احساس دلهره و نگرانی می شود، نگرانی که شاید ناشی از عدم اطمینان شخص نسبت به انجام کار یا وظیفه ای به درستی باشد، چنین احساسی برای برگزار کنندگان، دست اندرکاران، سران باشگاه ها و سرمربیان تیم های حاضر در بوندسلیگا همیشه پیش از شروع فصل نیز وجود داشته است، البته در تابستان 2014 که برآیند این لیگ پویا، یکی از عوامل مهم قهرمانی آلمان در جام جهانی بوده است، چنین احساسی کمتر به چشم می خورد.
تا اینکه یکشنبه گذشته، خوزه مورینیو سرمربی پرتغالی چلسی، پس از باخت تیمش در بازی دوستانه مقابل وردربرمن با نتیجه 3:0، با لحنی تمسخرآمیز از شرایط بوندسلیگا و کیفیت این لیگ انتقاد نمود و آن را لیگی خسته کننده، ساده و با کاستی های فراوان دانست:"لیگ انگلیس مثل آلمان نیست، در بوندسلیگا از ابتدای فصل تکلیف تیم های اول و دوم مشخص است،اما در انگلیس برای مثال ما می توانیم اول و یا حتی ششم شویم. لیگ جزیره برعکس بوندسلیگا بسیار سخت است."، بعد از این صحبت ها به قول روزنامه آلمانی Bild، همگان متوجه شدند که بوندسلیگا چه چیزی گم و کاست دارد، شخصیتی همانند خوزه موزینیو یا همان آقای خاص.
البته این اولین بار نیست که خوزه مورینیو چنین اظهار نظری در مورد کیفیت بوندسلیگا می نماید، در ژانویه 2013 نیز هنگامی که پیوستن گواردیولا به بایرن مونیخ قطعی شده بود، مورینیو در پاسخ به پرسش خبرنگاری اعلام نمود که وی هیچ گاه حاضر به قبول سرمربی گری تیمی در بوندسلیگا به دلیل کیفیت این لیگ نخواهد بود.
بوندسلیگا از سال ها پیش به عنوان لیگی با ثبات شناخته می شود، لیگی که به بازیکن سازی اهمیت خاصی می دهد و از طرفی بازیکنان با کیفیت و سرمربیان بزرگ و با دانشی در آن فعالیت داشته اند، لیگی که همواره از بیلان مالی و اقتصادی مثبت و پاکی برخوردار بوده که طرفداران فوتبال آلمان را 34 هفته مجذوب خود می نماید. در حقیقت به فوتبال در آلمان همانند یک صنعت نگاه می شود که باشگاه هایی برنامه دار و دارای فعالیت های روشن اقتصادی، چرخ های آن را به حرکت درمی آورند.
در تاریخ پنجاه ساله بوندسلیگا همواره انتقادات سازنده و مثبتی در راستای پیشرفت فوتبال وجود داشته است، بوندسلیگا به منتقدینی نظیر اووه سیلر، گونتر نتزر، فرانتس بکن باوئر، ماتیاس سامر، الیور کان، فلیکس ماگات و یا حتی ورنر لورنت که در داخل این لیگ پرورش یافته اند نیاز داشته است ، اما همیشه بی نیاز از منتقدینی تخریب و تمسخر کننده و آنتی گواردیولایی نظیر خوزه مورینیو بوده است.
شاید بیان نمودن مثالی در غالب مقایسه برای روشن شدن بحث کمکی بزرگ باشد، باشگاه بایرن مونیخ به تازگی دفتری را در خیابان لکسیگتون نیویورک بازگشایی نموده است، در مطبوعات آلمانی زبان و یا حتی در وب سایت رسمی این باشگاه همیشه از شهر بزرگ نیویورک با تمام معایبی که دارد، به عنوان شهری بزرگ یاد شده است. چون انتقاد از نیوریورک با توجه به میزان محبوبیت این متروپل کاری منطقی به نظر نمی رسد، حال شاید بتوان بوندسلیگا را با وجود تمام مخالفانی که دارد از لحاظ محبوبیت به نیویورک تشبیه کرد و در چنین لیگ محبوبی جایی برای اشخاصی نظیر خوزه مورینیو وجود ندارد. بهتر است آقای خاص فوتبال،در لندن همان جایی که هست باقی بماند، جایی که الیگارش های روسی، میلیاردرهای آمریکایی و شیوخ عرب با پول شویی خود لیگ برتر جزیره را به تسخیر خود درآورده اند و باشگاه های حاضر در این لیگ هر بار قوانین داروینیسم را دوباره از نو تفسیر می کنند. خوزه مورینیو دقیقا به این شهر واین لیگ تعلق دارد، چون در بوندسلیگا همه باشگاه ها از کاستی های خود به خوبی آگاه هستند.
برو بابا آقای ماست
آقای مدیر تو پست قبلی نمیشه نظر گذاشت
لطفا رسیدگی کنید